فشفشه طوری!

ساخت وبلاگ
داستان من و اقای سین مثل روشن کردن یه فشفشه میمونه که هر از چند گاهی که گذرمون بهم میخوره و هر دو حوصله مون سر رفته و تنهاییم روشنش میکنیم ، خوش میگذرونیم و ازش لذت میبریم و تموم اون لحظه ها با هم خوبیم و خوشیم و میخندیم...ولی وقتی که فشفشه خاموش میشه انگار جادوی دنیای ما هم تموم میشه...
همه چیز بر میگرده به حالت عادی و باز هر کسی میره دنبال زندگی خودش و سالی یه بارم حالی از اونیکی نمی پرسه و انگار نه انگار که همین شب قبلش ور دل هم نشسته بودیم و تا صبح می خندیدیم و حال می کردیم...
صبح اما همین که آفتاب طلوع میکنه همه چیز عوض میشه ...
داستان اینه که من ، اگر هنوز همون آدم 1-2 ماه پیش بودم،آدم ِ قبل ِ رفتنش...شاید هنوز اذیت میشدم ازین نصفه نیمه بودن ها و فازهای نامعلوم...
اما اون چند هفته ای که یهو بعد اون همه هیجان و حرفای قشنگی که نمیدونم از کجاش در میاورد بدون هیچ حرفی کشید کنار چون به قول خودش من داشتم بهش وابسته می شدم،عادت کردم به نبودنش...
و همه ی غصه هایی که ریختم تو خودم رو یه شب با تموم وجود تو بالشت ضجه زدم و از بعد اونشب فهمیدم همون چند قطره احساسی که هنوز برام باقی مونده بود رو هم از دست دادم و حالا هر چی که مونده چیزی نیست به جز یه مقدار حس خوب که به آقای سین بیشتر از بقیه دارم و تایم های خالی ای که ترجیح میدم به جای خونه نشستن و غصه خوردن اگه شد با اون خوش بگذرونم و همین...
با این حال بعضی وقتا که مهربونی میکنه،مثه اون روزی که تو شرکت معده درد عصبی من شروع شد و وسط اون  همه آدم اون پاشد و منو برد بیمارستان...یا مثل این چند شب گذشته که یهو جو گیر میشد و بی هوا منو بغل می کرد و می بوسید، از خودم می پرسیدم الان منظورش ازین حرکت چیه؟اونکه منو دوست نداره...پس چرا یهو مهربونی میکنه؟
و به هیچ نتیجه ای نمیرسم جز اینکه ایکاش میشد بهش تافت بزنم تا تو همین حالت مهربونی بمونه و باز با طلوع آفتاب نشه اون آدم مغرور مزخرفی که بود...
با این حال  اینم بد نیست شاید...واسه منی که دورم خلوته و تمایلی به راه دادن کسی به زندگیم ندارم اینکه فقط گاهی یه نفر باشه که بوی عطر مردونه بده و پایه ی دیوونه بازی و چتیای من باشه خوبه...هر چند به زیبایی و شیرینی نور یه فشفشه و به کوتاهی عمر همون فشفشه...

ادامه نوشت:حواسم از خیال تو پرت نمی شود چرا؟

+ تاریخ | سه شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶ساعت | 9:29 نویسنده | مـیـس ســیــن |

خسته تر از خسته!...
ما را در سایت خسته تر از خسته! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoftedarbaad بازدید : 59 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 17:37