نشد که از دلم جدا کنم تورو،نشد نشد نشد ....!

ساخت وبلاگ
اینجا تنهایی جاییه که باهات تموم حرفامو میتونم بزنم بدون اینکه بخونی یا روحت خبر داشته باشه...میدونم دیوونم چون در حقیقت دارم با خودم حرف میزنم.شاید یه روزی روزگاری رسیدیم جایی که تونستم بهت آدرس اینجا رو بدم و بگم ببین ،همه ی اون روزایی که بی تو گذشت کنار تو بودمو....باهات حرف میزدم...درد میکشیدم از دوریت و آرزوت میکردم...
همه ش خواستم برم ،فراموشت کنم و جات بذارم ولی نشد...
نمیدونم چه مرگمه که از دست سر غم تو  بر نمیدارم...که دست از سر دوس داشتن تو بر نمیدارم....
تورو یادم نمیره...دیروز که فهمیدم اومدی این ساختمون مثه حسرت به دلا یه ساعت از پشت پنجره نگاهت کردم...تا دور شدن و رفتنت نگاهت کردم...
دیگران هنوزم حرف میزنن...یکی میگه تو فلانی اینجوری اونجوری...یکی میگه بفهمه دوستش داری میره...
ازونور باز طبق معمول 2 هفته س غیب شدی بدون یه کلمه حرف و من نمیدونم این بار واقعا رفتی یا هنوز امیدی هست...
خسته شدم ازین برزخ مسخره ...ازین جنگیدنا...ازینکه دست از سرت نمیدونم چرا بر نمیدارم...
ازینکه یه جایی از قلبم نشستی که هر کاری میکنم نمیری...کسی رو هم نمیذاری بیاد...تکلیفو روشن نمیکنی...
یه حسی تو وجود من هست که بر خلاف حرف تموم اطرافیانم بهم میگه تو منو دوس داری و نمیدونم چرا...
نمیدونم تا کجا میخوام این بازیو ادامه بدم...
به قول ن میگه اونم داره به این فکر میکنه که تو چقدر چغری...بقیه سر 3-4 ماه جا زدن و اعتراف کردن به وابستگی ولی تو هنوز که هنوزه مغرور و پررو داری باهاش میجنگی...
گفتم آره ولی دیگه نمیدونه اونور داستان ستایشی نشسته که هروز داره با خودش کلنجار میره...خودشو میخوره و داره به جنون میرسه...
از اسفند بدم میاد...ازینکه قبل رفتنت از ایران اگه نبینمت دیگه احتمالا تا اوائل اردیبهشت نخواهم دیدمت...اصلا باز میبینمت؟چرا باز رفتی غیب شدی؟شاید واقعا این بار رفتی نمیدونم...
من که بدون تو دازم زندگیمو میکنم...مثه خودت...
اما این انتخاب من نبود....هنوزم نیست...هر جای این دنیای لعنتی باشم اسم تو بیاد بازم قلبم میلرزه...بازم میخوامت و دوستت دارم....بازم بدون تو هیچ جا نمیخوام باشم..هیشکیو جز تو و بغلت نمیخوام...
نمیخوام بری لعنتی نمیخوام...
کاش قبل رفتنت باز ببینمت...
کاش اونور سال یه اتفاقی بیفته تکلیف همه روشن شه...کاش واقعا اون معجزه ای که منتظرشم رخ بده...
کاش کاش کاش...
کاش بیای و بمونی!نمیتونم دوستت نداشته باشم...یه ساله که به دوست داشتنت مشغولم...بدون عشق تو نمیتونم زندگی کنم ...
اینو از من نگیر...
کاش بیای بمونی...!

ادامه نوشت:علاقه داشتم بدون کاشتن ....که عادتت بدم به ریشه داشتن!

خسته تر از خسته!...
ما را در سایت خسته تر از خسته! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoftedarbaad بازدید : 60 تاريخ : يکشنبه 26 اسفند 1397 ساعت: 14:41