اونکه با تموم دلتنگیش تولد تو دعوت نیست!

ساخت وبلاگ

تولدت مبارک با اینکه نمیدونی کجایی و پیش کی میگذرونی تولدتو...
هنوز برنگشتی ایران...
هر چند که بودیم فرقی نمیکرد چون من جزوی از زندگیت نیستم که بخوام برای تولدت ببینمت،هدیه ای بخرم یا کاری کنم...
اما دلم تنگه برات ...خیلی زیاد...
هرروز فکر میکنم ممکنه هیچوقت دیگه نبینمت...چی قراره به سرم بیاد...تو کجایی؟کی برات تولد میگیره؟چی بهت هدیه میدن؟
و کسی توی ذهنم مغموم  لبخند میزنه و میگه تمومش کن ستایش...9ماهه که تموم شده...به مسیجا و رفت و آمداش توجه نکن...تمومش کن و تموم نمیشه!
و تموم نمیشه...
اون روزا خیلی وقته که گذشته میدونم...اون شبای سرد که کنار تو میگذشت...خنده هات...حرفامون...
بوی عطرت...سیگار کشیدنت...همه چیز پشت یه تصویر مه آلوده...
با این حال دلم تنگه...
و میدونم که بی فایده س...نه فراموشت میکنم و نه چیزی درست میشه...
مثل یه بیمار لاعلاج که مریضیش از بخت بدش کشنده نیست افتادم روی تخت و دارم درد میکشم...
ته تهش یه تبریک ساده توی واتساپ بهت میگم و غرورمو بغل میکنم و با فکر اینکه کی پیشته و میبوستت و برات هدیه میخره قلبم مچاله میشه و بغض میکنم و میپذیرم که من خیلی وقته دیگه نیستم...از اول هم نبودم...
تولدت مبارک با اینکه دیدن تو با تموم شادیاش هزار هزار غم برام آورد...
با اینکه الان تو همین لحظه با تموم بد بودنات حاضرم تموم زندگی و هرچیز با ارزشی که دارمو بدم اما یه ساعت ،فقط یه ساعت باز ببینمت...
تولدت مبارک...با اینکه هزار بار دلمو شکوندی و هنوز با تیکه های شکسته ی دلم بیشتر از هر کسی روی زمین دوستت دارم و برای دوست داشتن تو نابود شدم...
امیدوارم روزای بعد ازینت شاد باشه و به هر چی که خودت دوست داری برسی...
حتی به هر کسی که دوست داری....که میدونم قطعا من نیستم...
هفته بعد که چشممو عمل کنم برنامه میچینم برای آیلتس 7 و سعی میکنم از طریق وس اقدام کنم برای کانادا...
اینم قسمت من بود که دلم یه جای اشتباه گیر کرد و هر چی بیشتر کشیدمش بیشتر نخ کش شد و حالا 9 ماهه که نیستی و هیچکس نتونست جای تورو بگیره...
تولدت مبارک نامهربون ترین مهربونم...جذاب ترینم....دور ترینم...دشمن ترینم...و دردناک ترین غصه ی شیرینم...
تولدت مبارک عزیز ترینم!

ادامه نوشت:
اگر برای ابد هوای دیدن تو نیفتد از سر من 
چه کنم؟
هجوم زخم تورا نمی کشد تن من 
برای کشته شدن چه کنم؟
هزار و یک نفری به جنگ با دل من
برای این همه تن چه کنم؟

خسته تر از خسته!...
ما را در سایت خسته تر از خسته! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khoftedarbaad بازدید : 46 تاريخ : دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت: 22:04